بهاریه مشیری

بوی باران، بوی سبزه، بوی خاک
شاخه‌های شسته، باران خورده، پاک
آسمان آبی و ابر سپید
برگ‌های سبز بید
عطر نرگس، رقص باد
نغمه شوق پرستوهای شاد
خلوت گرم کبوترهای مست
نرم نرمک می‌رسد اینک بهار
خوش به حال روزگار
خوش به حال چشمه‌ها و دشت‌ها
خوش به حال دانه‌ها و سبزه‌ها
خوش به حال غنچه‌های نیمه‌باز
خوش به حال دختر میخک که می‌خندد به ناز
خوش به حال جام لبریز از شراب
خوش به حال آفتاب
ای دل من گرچه در این روزگار
جامه رنگین نمی‌‌پوشی به کام
باده رنگین نمی‌بینی به جام
نقل و سبزه در میان سفره نیست
جامت از آن می که می‌‌باید تهی است
ای دریغ از تو اگر چون گل نرقصی با نسیم
ای دریغ از من اگر مستم نسازد آفتاب
ای دریغ از ما اگر کامی نگیریم از بهار
گر نکوبی شیشه غم را به سنگ
هفت رنگش می‌شود هفتاد رنگ

بهار مياید با خنده

  سال نو می شود.زمین نفس دوباره می کشد،برگ ها به رنگ در می آیند وگل ها لبخند می زنند،پرنده های خسته به آشیانه باز می گردنند،مادر مهربان طبیعت سفره ی رنگارنگ بهار را پهن می کند، ابرها زیبایی بهار را با ترانه ی باران به صدا در می آورند ودر این رویش سبز دوباره. من و توکجا ایستاده ایم؟سهم ما چیست؟نقش ما چیست؟
زندگی وزن نگاهی ست که در خاطره ها می ماند.بنگر به رستا خیز طبیعت که چه زیباست وهر سال رستا خیزی دیگر تکرار می شود.آری طبیعت عاشق تکرار اما همه چیز تکرار شدنی نیست همچون عشق،محبت، دوستی و دوستی! واژه ای سرشار از مفهوم وعظمت.دوست عزیزم در این نو شدن تو  هم جامه نو به تن نما. از زمستان سرد و خنک بیرون بیا، بهار و سرسبزی  و طراوت را در زندگی خود به ارمغان بیاور. دوست مهربان آرزویم برایت شگفتن گل های شادی در دلت.باران فیض و برکت عیسی مسیح بر وجودت و خورشید گرم محبت مسیح  بر زندگیت است.آرزو دارم که سال نو با برکات مسیح شروع شود ولبخندت زینت چهر ه ات باشد .راهنمایی ات بسوی عیسی مسیح وسرزمین آرامش که عیسی مسیح پادشاه آن است باشد و محبت مسیح  در زندگیت معجزه کند.
نوروز باستانی فرخنده باد 

راستی

   دو هزار سال پیش ملا های یهود عیسی مسیح را بجرم اینکه ادعا کرده بود پسر خدا و پادشاه یهود است، دستگیر کردند و برای مصلوب کردن نزد والی اورشلیم که پیلاطس نام داشت ُبردند. در آن زمان رومیان بر یهودیان تسلط داشتند و بر آنها پادشاهی و فرمانروایی می کردند. آنها حاضر نبودند که وجود پادشاهی دیگر بخصوص پادشاهی یهودی را قبول کنند.
از طرفی دیگر بر اساس تورات، یهودیان خدا را پادشاه حقیقی خود می دانستند. بعلاوه در آن زمان بحث زیاد میان فلاسفه رومی و یونانی وجود داشت که راستی و حقیقت چیست؟عیسی مسیح به پیلاطس گفت:« من برای این متولد شده ام و به دنیا آمدم تا به راستی شهادت دهم و هر که راستی را دوست دارد سخنان مرا میشنود» ( انجیل یوحنا 37:18)
پیلاطس به او گفت:« راستی چیست؟» بلی این سوالی است که نزد شاه و گدا موجود است که: راستی چیست؟ جواب این سوال را عیسی مسیح به ما میدهد. او میفرماید:«من راه و راستی و حیات هستم. هیچکس نزد پدر جز بوسیله من نمیاید»
جواب همیشه همین است عیسی مسیح تنها حقیقت و راستی است و همه حقایق در او نهفته است. تنها وی میتواند به انسانها نجات و حیات جاودانی بخشد، به جز عیسی مسیح راه دیگری به سوی آسمان وجود ندارد. دیگر مذاهب و دیگر رهبران مذهبی ممکن است انسانها را متوجه آسمان سازند، لیکن تنها عیسی مسیح میتواند آنها را به آنجا هدایت کند.        خداوند قادر مطلق و راست است و دراو هیچ لکۀ و اثری از دروغ و غلطی وجود ندارد. خدا نمی تواند مخالف ذات خود که راست است عمل نماید. او راست و حقیقت مطلق است. پس می توان گفت  که خدا سر چشمۀ دروغ نیست بلکه سرچشمۀ راستی است.
اما از طرف دیگر ما به این باور داریم که شیطان دروغگو است. ما همیشه میگویم که شیطان پدر همۀ دروغگویان است.
حضرت داود نبی در یکی از زبور های خود به خدا چنین نیایش می نماید: ” ای خدا، مرا داوری کن و در دعوای من با قوم بی رحم قضاوت کن. مرا از دست مردم حیله گر و شریر رهایی ده. زیرا تو خدا، پناه گاه من هستی. چرا مرا ترک کرده  ای؟ چرا بخاطر ستم دشمن در غم و ماتم باشم؟ نور و راستی خود را بفرست تا هادی و رهنمای من باشند و مرا به کوه مقدس تو و مسکن های تو برسانند.“ (زبور ٤٣)
عیسی مسیح می فرماید:“ من نور دنیا هستم، کسی که از من پیروی کند در تاریکی  سرگردان نخواهد شد، بلکه نور زندگی را خواهد داشت.“ (یوحنا٨: ١٢)
حضرت داود در میان پریشانی و بیچاره گی خود به خدا دعا نموده که نور و راستی خود را  بفرستد که هادی و رهنمایی او باشد. این نور و راستی خدا که عیسی مسیح بود به زمین آمد تا هادی و رهنمایی همه باشد. هر کس که می خواهد در نور و راستی گام بر دارد، این آرزوی او با گام بر داشتن با عیسی مسیح  میتواند عملی شود.  عیسی مسیح راستی و حقیقی است که می تواند ما را از گناه آزاد سازد و در مسیر راستی هدایت نماید، زیرا گناه زاییدۀ دروغ است.
عیسی مسیح فرمود:“ من برای این متولد شده ام و به دنیا آمدم تا به راستی شهادت دهم و هر که راستی را دوست دارد سخنان مرا می شنود“  ( انجیل یوحنا 37:18

بهار یعنی تازه شدن

  بهار و سال نو، پیام دارد. پیام بهار و نوروز درباره حیات دوباره انسان هاست، یعنی تولد دوباره. درس خداشناسی و اثبات رستاخیز است، رستاخیز عیسی مسیح از مرده گان . بهار در اصل موسم تازه گی و جوان شدن است. نوروز، زنده گی تازه را از ما می خواهد. او  از ما می خواهد که ما روش جدید، کردار و رفتار جدید را یاد بگیریم و سلوک تازه یی  در زنده گی خود اختیار کنیم. بهار رویدن و شُسته شدن و زنده ماندن است. بهار لباس تازه و پاکِ طبیعت است. بهار فُرصتی است برای خلقت تازه  و تجدید حیات دوباره . بهار ضمانت دوام و قوام زنده گی است. بهار سرچشمۀ فصل و سال است.
سال نو را با فیض، رحمت و آرامش مسیح عیسی شروع نماید

صلح

  ما افغان ها درد و رنج جنگ ها و خون ریزی ها را زیاد چشیدیم و هر کدام ما در آرزوی این هستیم که یک روز در وطن ما صلح سرتاسری برقرار شود.
صلح آرزوی همۀ ما افغان ها و حتی هر انسان است. اما به این نکته هم لازم است که توجه کنیم، آیا صلح صرف قطع جنگ است؟ آیا صرف قطع شدن جنگ می تواند به ما آرامش واقعی را نصیب نماید؟ آیا در قطع جنگ، صلح، دوستی، مهربانی، خوشی و آرامش واقعی نیست؟
کشور های اروپای غربی جنگ ها خونین را سپری نموده اند. ملیون ها انسان کشته شدن، اما این کشور ها اکنون به این افتخار می نمایند که در ظرف اضافه تراز شصت سال بین خود در صلح زندگی می نمایند. اگرچه ای کشور ها از برکت صلح و آرامش از پیشرفت فوق العاده برخوردار شدن، اما آیا باز هم مردمان این کشور ها با وجود پیشرفت آرامش واقعی دارند؟
مردمان این کشور ها، آنگونه صلحی که در آن آرامش کامل باشد و هیچ نیرو عامل نه تواند آنرا  اخلال نماید هنوز هم نصیب نشدند. مردم ترس دارند که کار خود را از دست ندهند مردم ترس دارند که چطور قسط و کرایۀ خانۀ خود را بپردازند. مردم ترس دارند که چطور به فرزندان خود تعلیم مناسب مهیا نمایند. مردم ترس دارند که فرزندان شان به مواد مخدر و فساد آغشته نشوند. مردم می ترسند که شیرازه خانوادۀ شان از هم نپاشد و ازدواج شان به جدایی منجر نشود.
با وجودیکه کشور های اروپای غربی در مدت شصت سال گذشته با هم در صلح و صفا زندگی می نمایند و رقابت ها و مناقشات نظامی بین شان وجود نداشت، اما مردمان این کشور ها صلح واقعی را هم با خود و هم با دیگران تجربه نکرده اند، پس صلح واقعی درچیست؟
این سوال واقعاً برای هرکدام ما بسیار مهم است. اگه صلح واقعی در قطع جنگ نیست پس در چیست؟ زندگی واقعاً با مشکلات همراه است، اما وقتیکه ایمان ما و اطمینان ما به اساس مستحکم مثل سخره استوار باشد، ما میتوانیم که مزۀ صلح واقعی را بچشیم.
قراجه داغی در دیوان  اشعارش بنام محبت چه زیبا می سراید:
درین عالم خلایق از خدایند + نپنداری بر این عالم خود آیند.
همه از آدمند و هم ز حوا+ اگر دل داده اند یا دل ربایند
آیا این سروده شاعر حقیقت نداره؟ آیا همۀ ما را به هر شکلی که هستیم و هر رنگی که داریم خدا خلق نکرده؟ پس چرا ما دشمن جان یک دیگر شدیم و نمی توانیم که با هم در صلح و صفا زندگی کنیم؟
حرص باطنی ما، از ما می خواهد که در ولسی جرگه هم باشیم، در حکومت هم باشیم، در پولیس هم من باشم، در اردو هم من باشم. اگر من نبودم، و یا از من نبود، جنگ می نمایم، به کوه بالا می شوم، قتل می نمایم و همه را نابود می کنم. به خاطر حرص درونی ما است که صلح در وطن ما نمیآید ما نمی توانیم یک دیگر خود را به حیث برادر، هموطن و همنوع خود قبول کنیم.
ما می گویم که حریص سیر شدنی نیست. واقعاً همنیطور است. متاسفانه این حرص درونی ما قناعت ندارد و هنوز هم بیشتر و بیشتر می خواهد. این زیاد تر خواستن ها و این قناعت نه نمودن ها سبب نزاع زیاد بیشتر در کشور ما شده است.
اگر می خواهیم که واقعاً صلح واقعی را تجربه نمایم، بهتر است که اول همرای خود صلح نمایم.
برای هر مشکلی در زندگی راه حلی موجود است. اگر شما به حضور خدا دعا نماید ، نه فقط برای ثروت و جاه.، نه فقط برای لذت و خوشی و تندرستی، بلکه برای مقصود و مراد، تا زندگی تان با ارزش و شایستۀ شود، و دعای تان برای یک زندگی بی ریا و عاری از خود بینی و خودپسندی باشد. آنوقت خوشی و سرور تان بی پایان و پاداش تان فراوان خواهد بود. مخصوصاً اگر در زندگی منظور و مراد اولی تان خداوند باشد. اگر چنین است به حضور خدا به خاطر آرامی و صلح در کشور عزیز ما افغانستان دعا نماید.

نوروز فرخنده باد

عکس

   امیدوارم سال جدید مانند یک نقطه عطف در زندگی شما باشد. تفاوت را با تمام وجود لمس کنید و ردّ پای خوشبختی را هر لحظه در زندگی  تان حس کنید. برای تان آرزوی آرامش میکنم چرا که بهترین نعمت خداوند ما عیسی مسیح است.
در این لحظات احساس زندگی، که ویروس کرونا جان های شیرین انسان ها را میگیرد  از دل پاک و صاف دعا نمودن برای دفع بلا های بزرگ بسیار امیدوار کننده است، چرا که توسل به درگاه خداوند و طلب کمک از عیسی مسیح  میتواند بسیاری از مشکلات را برطرف کند.
امیدوارم خداوند مهر شما را در دل تمام آنهایی که میشناسید و آنها شما را میشناسند قرار دهد. در این شرایط که ویروس کرونا ارتباطات اجتماعی را تحت شعاع خود قرار داده روز گار تان پر از یاران همدل، دل تان شاد و جان تان شادمان باد.

عیسی مسیح

   در مورد عیسی مسیح می خوانیم که:  در ازل کلام بود. کلام با خدا بود و کلام خود خدا بود، از ازل کلام با خدا بود. همه چیز به وسیلۀ او هستی یافت و بدون او چیزی آفریده نشد. زندگی از او بوجود آمد و آن زندگی نور آدمیان بود. نور در تاریکی می درخشد و تاریکی هرگز بر آن پیروز نشده است“ ( یوحنا 1: 1-5)
خالق عالم می گوید که ما برای زنده بودن به کلام او نیازمندیم و کلام زنده او عیسی مسیح است. او نه تنها کلمه خداست بلکه دست و ساعد خداوند است که اشعیای نبی از آن در فصل 53 کتابش صحبت می کند. او بر طبق اعتراف خودش در انجیل یوحنا، نان و آب حیات، قیامت، در، شبان نیکو، نور عالم، راه و راستی و حیات، و تاک حقیقی است.
آیا چیزی هست که ما در این دنیا و در آخرت به آن محتاج باشیم و در این هفت ”من هستم“. نانی که سیر می کند، آبی که تشنگی را برطرف می سازد، دری که به جای امن باز میشود، شبان نیکویی که جانش را برای نجات متعلقانش می دهد، نوری که جان را گرمی و راه را روشنایی می بخشد و تاریکیها را آشکار می کند، راهی که حقیقت و راستی است و به حیات ابدی می پیوندد، و بالاخره تاکی که دایماً شاخه هایش پاک و بارور می شوند. بلی، همۀ نیازهای ما در کلمۀ خدا نهفته است. یعنی تامین نیازها، حفاظت، هدایت در راستی، زندگی پر بار و حیات ابدی، همه در عیسی مسیح یافت می شود.
عیسی مسیح برای معجزاتی که می کرد و شفاهایی که میداد روشهای گوناگون و خلاقی داشت که همه با نیاز افراد منطبق بودند. مثلاً اگر نابینایی شخصی، بعلت وجود روح بد در او بود، آن روح را بیرون می کرد. و اگر کور بود او را بینا می نمود.
عیسی مسیح در جاهای مختلف صحبت کرد. در هیکل، در سر کوه، در کنار دریا، در کشتی، در باغ زیتون، و در جاهای دیگر. اولین معجزه او در یک عروسی بود و هرگاه عیسی مسیح وارد مراسم سوگواری می شد سخنرانی نمی کرد، بلکه مرده را زنده کرده و سوگواری را به عروس تبدیل می کرد. وقتی از عیسی مسیح پرسیدند که: ” ملکوت خدا کی می آید“، او با اشاره بخودگفت: ” اینک ملکوت خدا در میان شما است.“ پس بی سبب نیست که به ما گفته شده است اولین نیازما طلبیدن ملکوت خدا و عدالت اوست و بعد همه نیاز های دنیوی ما بوسیلۀ حکمت و دانایی خداوند بر آورده می شوند. همگی فرزندان خدا به این گفته عیسی مسیح شهادت می دهند و عیسی مسیح هم فرمود: ” درستی حکمت خدا بوسیلۀ نتایج آن به ثبوت میرسد.“  و یا وقتیکه فرمود او شبان نیکوست و گوسفندانش صدای او را می شناسند و بدنبال صدای آشنای او می روند.
کتاب فضل ترا آب بحر کافی نیست
که ترکنی سرانگشت و صفحه بشماری