شبیه کی هستی

     چقدر شگفت انگیز است که یک نوزاد جدید دریک فامیل تولد میشود دوستان از والدین واقارب شان سوالات مختلف می نمایند مانند اینکه:“آیا او پسر یا دختر است؟ آیا کودک سالم است؟ آینده اوچطور خواهد شد؟“
اما بعد از آن، معمولان يك سوال دیگر مطرح میشود:“ که کودک بیشتر شبیه به پدر است  یا  به مادر؟“ پس هرکس نظر شخصی خود را ارائه می نماید“ يكي می گوید که او مانند پدرش است؛ بینی اش طرف مادرش رفته ولى كس ديگر ميگويد اما دهان و چشم اش طرف پدرش رفته“ و به همین شکل همه نظريات مختلف میدهند.
چه افتخارى كه پدر و مادر به طفل شان نگاه مي كنند و شباهات خويش را در وجود اين نوزاد ميبينند. براستى
والدین به موجودیت چنین طفل می بالند.
اما بیائید برای یک لحظه تصور نمایم که کودک به هیچ وجه شبیه پدرش نیست. اگر  نوزاد هيخ شباهت به پدر نداشته باشد در خانه قیامت بر پا میشود و حتی سبب قتل و قتال خواهد شد. هیچ کس نمی تواند چنین شرم و  خيانت را تحمل کند.
وقتیکه ما به عیسی مسیح ايمان میاوریم و پیرو عیسی مسیح می شویم، از گناه و نتايج شوم آن نجات يافته و تولد دوباره مییابیم، بعنوان فرزندان خدا، ما جزئی از خانوادة خدا میشویم، چون در خانواده خدا از نو تولد میشویم.  چه عجب كه خدا ما را فرزندان خود ميداند، نه فقط بنده گان اش عيساى مسيح در یکی از دعاى خود ميگويد: ” جلال من بوسیلۀ آنها آشکار شده است“
پس ميتوان گفت كه مسيح به  پيروان خود افتخار دارد و از ايشان جلال (عزت) ميابد. و ما همچنين به افتخار تمام، نام و نشان پدر روحانى خود  را داريم که  مسيح نام خود را به ما   اعطا نموده است.
ولى اگر ما شبیه عیسی مسیح نباشیم، آيا اين يك شرم بزرگ نيست؟ اگر مردم دنیا تشخيص كرده نه توانند و يا كدام مدارك عملى در زندگى ما  ديده نه توانند كه ما مسيحى هستيم، آيا آنها حق ندارند ما را زير سوال قرار بدهند؟ به گفته فردوسی نيكو سخن:
پسر كو ندارد نشان از پدر    تو بيگانه خوانش مخوانش پسر.
اگر فرزندی به مانند پدرش عمل نکند  يك شخص بيگانه است و نبايد او را پسر خواند.
بنابراین، اگر ما فرزندان خدا خواند ميشويم، باید مانند عیسی مسیح عمل نماییم، یعنی در اثر قدم‌های وی رفتار نمائیم. البته اين به معانى فزيكى نيست، بلكه به معنى رفتار، كردار و پندار و گفتار است.
ما باید همان نگرش و شخصیتی را که عیسی مسیح داشت، همان را در خود پرورش دهیم تا شبیه مسیح شویم.
چند سال پیش که من زبان انگلیسی را تدریس میکردم، یک محصل چینی سوالاتی را  در مورد کریسمس از من پرسید. او ادامه داده، از من پرسيد: “پس شما مسیحى هستید؟ “من گفتم بلی من پیرو مسیح هستم. يك شخصی که مسيح زاده بود، به صحبت ما مداخله كرده گفت: “من هم یک مسیحى هستم“ دانش آموز چینی که بودایی بود، اعتراض کنان به او محصل گفت: ” تو، نه، تو یک مسیحی نیستی!“ واقعا این مرد مزاحم تمام در صنف بوده و شیوه زندگی و طرز بر خورد بسیار گستاخانه داشت.
کى راست گفت، همان خانم بوداى و يا آن شخصى مسيح زاده؟ یک ضرب المثل معرف است که میگویند: “ مشک آن است که خود ببوید، نه آنکه عطار بگوید“.
پس پیرو مسیح بودن چیزی نیست که ما ادعا می کنیم، بلکه مهم عطری است که از ما منتشر می شود. آیا این عطر (بوی) مانند عیسی مسیح را میدهد؟  «كسى كه در مسيح است، خلقت نو است، هر آنچه كهنه بود درگذشت و اينكه همه چيز نو شده است» (۲ قرنتيان ۵: ۱۷)
«شما باید از آن زندگی ای که در گذشته داشتید، دست بکشید و آن سرشتی را که قبلاً داشتید از خود دور سازید» (افسسيان ۴: ۲۲) ( ترجمه از نوشتۀ ا.ل)

نو روز

میله نوروز  یکی از سنت های دیرینه یی است که از هزاران سال به این سو  به مثابه میراث فرهنگی و تاریخی در کشور عزیز ما افغانستان آن را  گرامی میدارند.
با آمد آمد نوروز فصل نوین بهار آغاز میشود؛ که انسان را از کرختی زمستان رهایی می بخشد. اینک بهار، بستر سپید زمین خسته را دریده و روپوش برف را از سر و روی آن دور نموده است و آن را سرسبز می نماید. افسرده گان خواب زده را قدرت می دهد و دم خویش را بر جان مردۀ آنان می دمد. وقت آن است که پنجره دل های افسرده خویش را به سمت بهار بگشاییم
فصل بهار، معرفت و دوره آموزشی زندگی تازه است. گیاهان پس از خواب عمیق زمستانی، حیات مجدّد طبیعت پس از مرگ و خاموشی، به وجود آمدن طراوت و زندگی بهاری پس از فصل بی حسّی و برگ ریزی درختان، همه با سرانگشت نسیم بهار، پدید می آید. بهاری که خود، زاییده قدرت و تدبیر خدا است. انسان که به دامن طبیعت قدم می گذارد و از دیدن گل ها و شکوفه ها و سر سبزی و طراوت لذت می برد، درمی یابد که فوانین خدا چه زیبا است. بهار و سال نو، پیام دارد. پیام بهار و نوروز درباره حیات دوباره انسان هاست. بهار در اصل موسم تازه گی و جوان شدن است. نوروز، زنده گی تازه را از ما می خواهد. او از ما می خواهد که  ما روش جدید، کردار و رفتار جدید را یاد بگیریم و سلوک تازه یی  در زنده گی خود اختیار کنیم.
ای دوست عزیز  از زمستان سرد و خنک بیرون بیا، بهار و سرسبزی  و طراوت را در زندگی خود به ارمغان بیاور.
عزیزانم هر روزتان نوروز و نورزتان پیروز و دنیا را برای تان شاد شاد و شادی را برای تان دنیا دنیا تمنا می نمایم، همیشه سبز و بهاری باشید

شکوفایی بهاری

درخت را نگاه کن که چگونه خزان  فخرش را می‌گیرد و او را عریان می‌کند، اکنون تهی است‌، خالیست از هر چه که به آن می‌بالید.
حال ای انسان زمینی تهی شو از تمام افتخارات دنیوی‌. چرا که مسیح هیچگاه تو را اینگونه پذیرا نیست‌. ریزش آرام آرام برگ درختان را نگاه کن، آیا این تصویری نیست برای ما! تا یاد بگیریم که باید تهی شد، خالی شد از تمامی ضعف‌ها، از تمامی گناهان‌، از تمامی اشتباهات‌.
بلی باید سخت شد باید همچون درخت شد. نگاه کن که  یکه و تنها سرمای زمستان را تحمل کرد. حال نوبت توست که این سرمای بیابان زندگیت را تحمل کنی‌.
آیا هیچ فکر کرده‌ای که این درخت‌، این نشانه قدرت خدا، با تو سخن می‌گوید بلی با تو. به تو می‌گوید:“ قوی باش‌، تحمل کن چرا که خداوند با روحش و با نفس مسیحایش ترا شکوفا خواهد کرد. پس اعتماد کن در هر بیابانی که هستی بدان شکوفایی بهاری در انتظارت نشسته‌ است“

مسیح نجات دهنده

   ”پس کیست که بتواند آنها را محکوم سازد؟ مسیح عیسی کسی است که مُرد و حتی دوباره زنده شد و اکنون در دست راست خدا از ما شفاعت میکند!“ ( رومیان 34:8)
عظیم ترین نتیجۀ عذاب و مرگ عیسی مسیح این است:“ پس دیگر برای کسانی که در پیوستگی با مسیح عیسی بسر میبرند هیچ محکومیتی وجود ندارد“ ( رومیان 1:8) ” در پیوستگی با مسیح ” بودن به این معناست که بواسطۀ ایمان به مسیح رابطۀ شخصی با او داریم.  ایمان به مسیح ما را با او یکپارچه می سازد، در این یکپارچگی ما با مرگ او یکی شده، چون در مرگ او با او یکی می شویم بنابراین در همه چیز ها با او یکی می شویم.
این ایمان ما نیست که در حضور خدا، ما پسندیدۀ او می گردیم. بلکه مسیح است. ایمان ما را با مسیح متحد ساخته از اینرو گویی نیکی مطلق او از آن ما است.  ”خوب میدانیم که هیچ کس با اجرای احکام شریعت در حضور خدا عادل شمرده نمیشود بلکه فقط بر اثر ایمان به عیسی مسیح عادل شمرده میشود. ما خود نیز به مسیح عیسی ایمان آوردیم تا به وسیلۀ ایمان و نه با اجرای شریعت عادل شمرده شویم. نه فقط ما بلکه هیچ بشری از راه انجام احکام شریعت نمیتواند عادل شمرده شود.“ (غلاطیان 2 : 16 ). ما از اینکه  ایمان به عیسی مسیح آورده ایم، از اینرو عادل محسوب شده ایم. پس سوال پیدا میشود چه کسی اینجا محکوم شده است.
استدلال این جواب آسان است. هیچ کس! درست در همین زمان است که هر جان مضطربی به صلح و آشتی
با خدا نیاز دارد. کسی که می‌داند رابطۀ مسالمت‌آمیزی با خدا دارد، جانش در آرامش است. بخاطر فدیه‌ای که عیسی مسیح داد، ما ايمانداران به او، از صلح و آشتی با خدا برخورداریم. او بهايی را که برای رهايی ما از گناه ضروری است تماماً پرداخت کرده و حالا تنهاکافی است که شما شخصاً و قلباً به گناه نی گفته  و به او روی بیاورید. در این صورت نیک محسوب می‌شوید، زندگی جاوید می‌یابید و رابطۀ مسالمت‌ آمیزی با خدا پیدا می‌کنید. عیسی مسیح جریمۀ گناهان‌ ما را از طریق مرگ خود فراهم نموده است.
وقتیکه ما به مسيح رو آورديم و از راه ايمان با او متحد شدیم ، براساس کلام خدا در انجيل شريف، چند چيز درقلب و زندگي ما صورت می‌گيرد:
اول اینکه:  تمام گناهان ما آمرزيده و برطرف می شود، روح خدا در قلب ما ساکن می گردد ما تولد تازه و حياتی جديد در مسيح پیدا می کنیم.
دوم اینکه ، فرزند خدا گشته و از تمام مزايای فرزند خواندگی برخوردار خواهيم .
سوم اینکه، از سلطه و اسارت گناه و نفس گناه آلود و شيطان آزاد می‌شويم.
چهارم اینکه ، از مرگ و هلاکت و جدايی ابدی از خدا رهائی يافته و صاحب حيات جاودان می‌شويم.
براساس انجيل شريف، در اتحاد با عيسی مسيح، می‌توانيم بوسيله ايمان و صبر، وعده‌های عالی و نيکوی خدا را که در کلام او ذکر شده، از آن خود سازيم.
اتحاد و یگانگی و پیوند با مسیح بنیاد زندگی مسیحی است. در اتحاد با مسیح است که ما میتوانیم نجات یابیم. دریافت برکات خدا فقط از طریق اتحاد و پیوند با مسیح در ما جاری میشود.
در اتحاد با مسیح ما از پارسائی مسیح برخوردار می شویم و این پارسائی جدا از مسیح  نیست، ما محکومیت خود را به مسیح می دهیم، و او پارسائی خود را بما میدهد.
در اتحاد با مسیح ، ما از قدوسیت مسیح برخوردار می شویم، انسانیت کهنه ما بر صلیب مصلوب میگردد، و انسانی نو پدید می آید و میتوانیم برای خدا ثمر بیاوریم.

صبا به تهنیت پیر می فروش آمد
که موسم طرب و عیش و ناز و نوش آمد
هوا مسیح نفس گشت و باد نافه گشای
درخت سبز شد و مرغ در خروش آمد

از بهاران کِی شود سَرسبز سنگ؟
خاکْ شُو! تا گُل نُمایی رنگ رنگ
سالها تو سنگ بودی دل‌خراش
آزمون را یک زمانی خاک باش

عیسی مجازات شد، تا ما بخشش را دریافت نماییم (اشعیا 53:‌۴و5).
عیسی مجروح شد، تا ما شفا را دریافت نماییم (اشعیا 53:‌۴و5)
عیسی که گناه را نشناخت‌، در راه ما گناهکار محسوب شد تا ما در وی عادل شمرده شویم (اشعیا 53:‌10 و دوم قرنتیان 5:‌21).
عیسی بخاطر ما متحمل مرگ شد تا ما در او حیات دریافت نماییم (عبرانیان 2:‌9).
عیسی بخاطر ما ملعون شد تا ما برکت را دریافت نماییم‌. (غلاطیان 3:‌13و 14).
عیسی بخاطر ما فقیر شد تا ما در دولتمندی او شریک شویم‌. (دوم قرنتیان 8:‌9).
عیسی بخاطر ما بی‌حرمت شد تا ما در جلال او شریک شویم‌. (متی 27:‌35 و 36).
عیسی بخاطر ما ترک و مردود شد تا ما در او پسندیده و مقبول پدر واقع شویم (افسسیان‌1:‌5 و6).
عیسی بخاطر ما با مرگ خود از زمین زندگان منقطع شد تا ما در او تا ابد با خدا یک شویم (اشعیا 53:‌8 و اول قرنتیان 6:‌17).
عیسی انسانیت کهنه ما را با خود مصلوب کرد تا از ما انسانی تازه بیافریند (رومیان 6:6 و کولسیان 3:‌9 و 10).

پیوند

   واژه فیض که ده کتاب مقدس به کار رفته است ترجمه واژه یونانی (چریس) می باشد. (چریس) در یونانی یعنی لطف آزادانه به شخصی نالایق. در کتاب مقدس نیز به معنای  لطف خدا به افرادی نالایق  است. بسیاری از مردم  معنی فیض و اعمال را  درست فرق کرده نمیتواند ، فیض و اعمال دو چیز کاملاً جداگانه است در انجیل شریف نوشته شده است: ” شخصی که کار میکند مزد میگیرد و مزد او هدیه به حساب نمیآید؛ بلکه حق او است که باید به او پرداخت شود ”( رومیان 4: 4 )درین آیه میخوانیم  وقتی کسی برای چیزی کار می کند، آن مزد که از کار دریافت میکند ، حق کار او است. بنابراین، این پاداش از روی فیض و به عنوان هدیه به او داده نشده است. زیرا که شخص برای آن کار کرده است و مستحق آن است. به همین طریق، وقتی کلام خدا می گویدکه چیزی از روی فیض به ما داده شده است  به  این مفهوم نیست که آن چیز به قسم هدیه داده شده است. چیزی که نه مستحق اش هستیم و نه برایش کاری کردیم.  پس بعضی چیز ها را ما  در اثر کار و زحمت خود بدست میاوریم و بعضی چیزا را ممکن است   هدیه واز طریق فیض بدست بیاوریم.  ولی این ممکن نیست که یک چیز را  هم  از طریق فیض و هم از طریق کار خود حاصل کنیم.
اگر یک چیزی از طریق اعمال بدست بیاید  پس نمیتواند که  از فیض باشد و یا بالعکس وگرنه فیض دیگر فیض نیست،  کلام خدا بسیار روشن است. بسیاری از ما وقتی کلام خدا را میخوانیم،  ما فکر می کنیم چیزی که می خوانیم باید معنی غیر از چیزی که نوشته شده داشته باشد  ما  باید بدانیم که کلام خدا چیزی را که میگوید که منظورش است و منظورش همان است که نوشته شده است .
اولین هدف خدا از نجات ما، این بود که نسلهای آینده، جلال فیض او را مشاهده کند.
هدف دوم خدا از نجات دادن ما تشویق نمودن ما به انجام کارهای نیکو می‌باشد. این مطلب را اشتباه نکنیم که ما کارهای نیکو انجام دادیم که نجات یافتیم. نخیر،   بلکه برای این که  نجات یافته‌ایم که کارهای نیکو انجام دهیم. ما به خاطر اعمال خوب ما نجات نیافته‌ایم، ولی چون نجات یافته‌ایم که کارهای خوب را  انجام بدهیم.
پولس،  رسول عیسی مسیح  میفرماید که خدا این کارهای نیکو را از قبل آماده کرده بود تا راه و روش در زندگی ما باشد.  به یک مطلب را  هیچ وقت در  فکر و ذهن تان جای ندهید که : من به وسیلۀ فیض نجات یافته‌ام و دیگر لازم نیست که کارهای خوب و شایسته انجام دهه. این دقیق است که نجات به وسیلۀ فیض به دست میاید ولی پس از نجات یافتن، باید ثمرات نجات را  به خدا تقدیم کنیم. به خاطر فیض خداست که حیات تازه دریافت کردیم  باید مانند انسانی جدید، زندگی تازه‌ای را شروع کنیم و برای خدا ثمر بدهیم و نام خدا را جلال دهیم.
چه چیزی خدا را جلال میدهد؟  ثمر ما خدا را جلال میدهد . خدا درست همانگونه که در مسیح جلال یافت ، در ما نیز یعنی توسط ثمرۀ ما جلال خواهد یافت به واسطه میوۀ ما، مخصوصاً محبت ما، مردم خواهند دانست که ما شاگردان مسیح می‌باشیم نجات توسط فیض و از طریق ایمان حاصل میشود. نجات از اعمال نیست! از سوی دیگر هم ایمان آوردن ما پایان کار نیست. باید به پیش رفته و چیزهایی را که خدا برای ما آماده  کرده است آنها را طلب کنیم و بگیریم  و ثمرات ما را به حضور خداوند بیاوریم. همانطور که عیسی مسیح گفت: “ هر درختی را از میوه اش می توان شناخت ” ایمان بدون عمل مرده است. ایمان بدون عمل، مانند بدنی است که روح نداشته باشد، بدن بدون روح مُرده است.  ما به وسیلۀ فیض و محبت خدا و از طریق ایمان نجات یافتیم. هیچ کس نمی تواند  با تکیه بر اعمال نیکو و انجام دستورات شریعت رضایت خدا را بدست بیا ورد واز داوری خدا نجات پیدا کند. ایمان حقیقی به وسیلۀ اعمال محبت و اطاعت به اثبات میرسد. کارهای نیکو نتیجۀ ایمان و ثمره نجات می‌باشد.
پس کارهای نیکو کدام است؟ اولین عمل مقبول ما اطاعت از احکام خداست. خدا از ما می‌خواهد که حکم عیسی مسیح را اطاعت کنیم عیسی مسیح فرمود: ” حکم من اینست که یکدیگر را دوست بدارید، همانطور که من شما را دوست داشتم.“  (یوحنا ۱۵: ۱۲).
بنابراین، ایمان واقعی همیشه به وسیلۀ اعمال محبت به اثبات می‌رسد. اگرکسی همسایۀ خود را  مانند خود محبت نماید، آن  وقت میتوان گفت که او به راستی ایمان دارد. پس ما به اساس  فیض ومحبت خدا نجات یافتیم .